سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مطلب

 

دلها زنگاری چون زنگار مس دارند، پس آنها را با استغفار جلا دهید [امام صادق علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?متین کرامیان

دوشنبه 85/8/8  ساعت 4:9 عصر

میخ در دیوار

میخ در دیوار

سعی کن  حتماً همه متن را تا آخرین جمله بخوانی. از همه مهمتر جمله آخر است که باید خوانده شود.

میخ در دیوار

سعی کن  حتماً همه متن را تا آخرین جمله بخوانی. از همه مهمتر جمله آخر است که باید خوانده شود.

یکی بود یکی نبود، یک بچه کوچیک بداخلاقی بود. پدرش به او یک کیسه پر از میخ و یک چکش داد و گفت هر وقت عصبانی شدی، یک میخ به دیوار روبرو بکوب.

روز اول پسرک مجبور شد 37 میخ به دیوار روبرو بکوبد. در روزها و هفته ها ی بعد که پسرک توانست خلق و خوی خود را کنترل کند و کمتر عصبانی شود، تعداد میخهایی که به دیوار کوفته بود رفته رفته کمتر شد. پسرک متوجه شد که آسانتر آنست که عصبانی شدن خودش را کنترل کند تا آنکه میخها را در دیوار سخت بکوبد.

بالأخره به این ترتیب روزی رسید که پسرک دیگر عادت عصبانی شدن را ترک کرده بود و موضوع را به پدرش یادآوری کرد. پدر به او پیشنهاد کرد که حالا به ازاء هر روزی که عصبانی نشود، یکی از میخهایی را که در طول مدت گذشته به دیوار کوبیده بوده است را از دیوار بیرون بکشد.

روزها گذشت تا بالأخره یک روز پسر جوان به پدرش روکرد و گفت همه میخها را از دیوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف دیواری که میخها بر روی آن کوبیده شده و سپس درآورده بود، برد. پدر رو به پسر کرد و گفت: « دستت درد نکند، کار خوبی انجام دادی ولی به سوراخهایی که در دیوار به وجود آورده ای نگاه کن !! این دیوار دیگر هیچوقت دیوار قبلی نخواهد بود. پسرم وقتی تو در حال عصبانیت چیزی را می گوئی مانند میخی است که بر دیوار دل طرف مقابل می کوبا

 


نظر شما( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

میخ در دیوار
گوشی های ارزان خوب:

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

1825

بازدید امروز

0

بازدید دیروز

0


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

مطلب

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

آوای آشنا

اشتراک